محمد غفاری (میرزا محمدخان غفاری) معروف به كمالالملك از بزرگترین و نام آورترین نقاشان ایران فرزند میرزا رضاخان غفاری در حدود سال 1264ق/1226ش در شهر كاشان متولد شد. میرزا ابوالحسن غفاری (صنیعالملك) عموی كمالالملك و برادرش میرزا رضاخان از برجسته ترین نقاشان عصر قاجار محسوب می شدند. محمد غفاری پس از پایان دوران مقدماتی تحصیلی در شهر كاشان، جهت ادامه تحصیل (عمدتاً در رشته نقاشی) در مدرسه دارالفنون به تهران رفت. در آن هنگام او فقط 13 سال سن داشت. معلم نقاشی دارالفنون مزینالدوله نقاش دربار ناصرالدین شاه بود و لقب « نقاشباشی » دربار را داشت. محمد غفاری به خاطر ذوق و استعداد كم نظیرش به سرعت در عرصه نقاشی پیشرفت قابل توجهی كرد و خیلی زود آوازه او در نقاشی در شهر پیچیده و رجالی از دربار قاجار برای نقش تصاویر خود به او مراجعه می كردند. در این میان ناصرالدین شاه در سال 1298ق كه تحت تأثیر هنر نقاشی محمد غفاری قرار گرفته بود او را به عنوان پیشخدمت مخصوص و نقاشباشی به دربار برد و این واقعه فرصت و امكان مناسب و مطلوبی برای این هنرمند جوان به وجود آورد تا دهها تابلو نقاشی نفیس و زیبا از خود به یادگار گذارد. محمد غفاری نقاش باشی دربار در سال 1310ق از سوی ناصرالدین شاه به لقب مهم « كمالالملك » مفتخر شد. در همین زمان بود كه تابلو مشهور و معروف به « تالار آیینه » را كه حدود هفت سال طول كشیده بود و از شاهكارهای نقاشی او به شمار می رود، با امضای كمالالملك به اتمام رسانید. حدود یك سال پس از مرگ ناصرالدین شاه و در سال 1314ق برای تكمیل دانش خود در عرصه نقاشی و آشنایی با هنر نقاشی اروپایی به آن قاره عزیمت كرده و حدود سه سال در موزه های فلورانس، لوور و ورسای به مطالعه و بررسی نقاشی هنرمندان اروپایی پرداخته و چندین تابلو نقاشی از آثار نقاشان بزرگ اروپایی را بازسازی كرد. كمالالملك كه طی این مدت سه ساله به تجارب و دانش قابل توجه و ثمربخشی از هنر نقاشی دست پیدا كرده بود، به درخواست مظفرالدین شاه كه در سفر نخست اروپایی اش در سال 1316ق با او ملاقات كرده بود، به ایران بازگشت. كمالالملك كه به تقاضای مظفرالدین شاه بار دیگر كار نقاشی را در دربار شروع كرده بود، به ویژه به سبب جوّ مسموم و حسادتآمیز حاكم بر دربار و مشكلاتی كه رجال دربار برای او ایجاد می كردند پس از حدود 5 سال برای زیارت مشاهد ائمه اطهار در عتبات عالیات راهی عراق شد و در سال 1321ق وارد كربلا شد. كمالالملك طی چندین سال اقامت در عتبات عالیات تابلوهای نقاشی متعددی را ترسیم كرد كه در زمره مهمترین آثار هنر نقاشی ایشان به شمار می رود. از جمله این آثار پرارزش و ماندگار باید به تابلوهای « فالگیر بغدادی »، « زرگر بغدادی و شاگردش »، « میدان كربلای معلا » و « عرب خفته » اشاره كرد. كمالالملك در سال 1329ق به ایران بازگشت و مدرسه صنایع مستظرفه را با هدف تدریس و توسعه هنر نقاشی در ایران برپا داشت و همگام با آن به رشته های منبت كاری، موزائیك سازی و قالیبافی هم عنایت ویژه ای نشان داد و این روند را تا هنگام كودتای 1299 ادامه داد. در این میان وزارت معارف برای تداوم كار مدرسه نقاشی كمالالملك مساعدت مالی لازم را به او می نمود. به دنبال وقوع كودتای 1299 كمالالملك حاضر نشد به رضاخان روی خوش نشان دهد و در این راستا حتی تقاضای رضاشاه جهت ترسیم تصویر محمدرضا ولیعهد وقت را رد كرد. این موضعگیری همگام با سعایتها و حسادت ها و فرصتطلبیهایی كه اطرافیان و برخی رجال نشان می دادند، موجبات سرخوردگی رضاخان را از او فراهم كرده و منجر به برخورد و بی عنایتی حكومت و دولت رضاخان با او شد، سپس وزارت معارف چنانكه دلخواه رضاشاه بود بودجه مدرسه صنایع مستظرفه را كه تحت مدیریت كمالالملك اداره می شد، قطع نمود و مشكلات متعدد دیگری را پیش روی او قرار داد، تا جایی كه دیگر امكان اداره مدرسه از او سلب شد و به ناچار از خدمت در مدرسه نقاشی كه سالیان طولانی برای توسعه و اعتلای آن زحمات طاقتفرسایی را متحمل شده بود، كناره گرفت و به فاصله كوتاهی شهر تهران را به مقصد مزرعه ای در روستای حسینآباد از توابع شهر نیشابور ترك كرد و گوشه انزوا برگزید. كمالالملك طی برخی نامه هایی كه از روستای دورافتاده حسینآباد برای تعدادی از دوستان قدیم و شفیقش در تهران می نویسد، با اشاره و گلایه و شكایت از مشكلسازیها، حسادتها، كوتهنظریها و خردستیزی های بی پایان درباریان، رجال و بسیاری از كسانی كه در تهران با او در ارتباط بوده اند، پناه آوردن به بیابان های خشك و عزلت گزیدن در مناطق دورافتاده و بدون امكانات و حتی دچار دزدان و قطاع الطریق شدن را مطلوب تر و خوشایندتر از مراوده و ارتباط با آن گروه پرشمار و خطرناك ساكن شهر و دربار ارزیابی می كند و از این كه با عزلت گزیدن در حسین آباد نیشابور دیگر سعادت برخورد و رو در رویی با آن جماعت را از خود سلب كرده است، احساس آرامش و شادمانی می كند. آنچه بود كمالالملك نقاش چیره دست و كم نظیر ایران زمین كه در عشق ورزی به وطن، آزادیخواهی، اخلاق و شرف و انسانیت سرآمد اقران بود، تا پایان عمر، زندگی در مزرعه شخصی اش در حسین آباد نیشابور را بر بازگشت به شهر ترجیح داد. از رخدادهای واپسین سالهای عمر او نابینایی یكی از چشم هایش در اثر یك حادثه بود. كمالالملك نهایتاً در 27 مرداد 1319 در سن 93 سالگی بدرود حیات گفت. مقبره او در نیشابور زیارتگاه هزاران تن از دوستداران كمالالملك است. (برای كسب اطلاعات بیشتر در این باره بنگرید به : نامه های كمالالملك، به كوشش علی دهباشی، چاپ دوم، تهران، 1386. و كمالالملك هنرمند همیشه زنده، به كوشش حمید باقرزاده، چاپ اول، تهران، اشكان، 1376.) |